فان پاتوق

وبلاگicon

کدستان

فان پاتوق
فان پاتوق
پاتوقی برای همه با هر سلیقه ای ...
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فان پاتوق و آدرس funpatugh.Loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لباس های کثیف همسایه

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد زن جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 16:23 ] [ احسان اشرفی ]

Canon شش دوربین جدید و متفاوت معرفی می‌کند

lsgu3taxfo18qrt17kgh Canon شش دوربین جدید و متفاوت معرفی می‌کند

شرکت کانن با معرفی ۶ مدل دوربین جدید، سری A خود را به کلی دگرگون کرد.

 

به گزارش ایتنا مدل‌های جدید کانن همگی دارای حسگرهای ۱۶ مگاپیکسلی، لنز ۲۸ میلی‌متری وقابلیت ضبط تصاویر ویدیویی با کیفیت ۷۲۰p هستند.

مطابق گزارش انگجت، کانن با معرفی مدل‌های جدید خود اعلام کرده که سری جدید محصولات خود را به فناوری برطرف‌کننده لرزش هنگام عکاسی مجهز کرده است.

این شرکت به طرفداران خود قول داده که مدل A۴۰۰۰ IS را با بزرگنمایی اپتیکال ۸X و صفحه نمایش ۳ اینچی با قیمتی حدود ۲۰۰ دلار از ماه آینده به بازار معرفی می‌کند.

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 16:22 ] [ احسان اشرفی ]

دختر و پسر و ۵ عاملی که را این دو را به هم جذب می کند!!!

107659 150x150 دختر و پسر و ۵ عاملی که را این دو را به هم جذب می کند!!!

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یکدیگر توجه می‌کنند. اکثر ما انسان‌ها تناسب بدنی کاملی نداریم. یک نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و…

 

 

از نظر روانپزشکان ۵ عامل در انتخاب همسر آینده شما دخیل است . به این ۵ عامل توجه کنید:

 

 

۱٫ ژن CHM

مطالعه‌های اخیر لکوس و دکونیگ سوئیسی نشان داده ما از نظر ژنتیکی قادر به تشخیص بو هستیم. وقتی فردی به شما می‌گوید بوی خوبی می‌دهید در واقع بدنش در حال تجزیه و تحلیل ژن‌های CHM شماست. این گروه از ژن‌ها، مسوول تدارک سیستم ایمنی هم هستند و وقتی قرار است عضوی اهدا شود، پزشکان توجه می‌کنند که ژن‌های ‍CHM گیرنده و دهنده یکی باشد تا عضو پیوندی پس‌زده نشود.

 

معمولا اعضای یک خانواده ژن‌های CHM مشابهی دارند اما در خارج از خانواده موارد مشابه به سختی پیدا می‌شود. نکته بسیار جالب اینکه افرادی که ژن‌های CHM آنها کاملا متضاد است جذب هم می‌شوند. برای اثبات این قضیه لکوس و دکونیگ تی‌شرت‌های چند مرد را به چند زن دادند تا بو کنند و لباسی را که به نظرشان بوی جذاب‌تری دارد انتخاب کنند. نتایج بررسی‌ها نشان داد زنان لباس‌هایی را انتخاب می‌کنند که متعلق به مردانی است که ژن CHM آنها هیچ شباهتی به ژن‌های CHM آنها ندارد.

 

 

 

 

۲٫ تناسب

مرد و زن حین انتخاب همدیگر به تناسب‌های بدنی یکدیگر توجه می‌کنند. اکثر ما انسان‌ها تناسب بدنی کاملی نداریم. یک نفر چشمان درشتی دارد، دیگری انگشتان بلند و دیگری پاهای کشیده اما این عدم تناسب گاهی به چشم جنس مخالف زیبا به نظر می‌رسد. رندی تورنهیل، روان‌پزشک آمریکایی به این نتیجه رسیده که زنان هر چند به مردان غیرمتناسب علاقه داشته باشند به ویژه در دوره تخمک‌گذاری مردانی را جذاب می‌دانند که بدنی کاملا متناسب دارند. دلیل آن هم تمایلی ناخودآگاه به داشتن فرزندانی متناسب است. مردان نیز زنانی که اندامی متناسب دارند و اندازه دور کمر آنها کمتر از دور باسن شان است را جذاب‌تر و بارورتر می‌دانند.

 

 

 

۳٫ هورمون‌ها

تستوسترون هورمونی مردانه است که باعث به‌وجود آمدن خوی خشن ماست. براساس تحقیقات هر چه میزان این هورمون بالاتر می‌رود میزان خوشبختی در میان زوجین کاهش می‌یابد.

 

آمار نشان می‌دهد میزان خیانت، خشونت‌های خانگی و طلاق در میان زوجینی که هورمون تستوسترون در جنس مرد بالاتر است، بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل زنان ناخودآگاه بیشتر به مردانی جذب می‌شوند که صورتی نسبتا زنانه دارند.

 

 

 

۴٫ شباهت

شباهت، دلیل دیگر جذب شدن برخی زوجین به هم است. بیشتر مردان به سمت زنانی جذب می‌شوند که نشان یا ردپایی از مادرشان داشته باشند. مدل مو، رنگ چشم، نوع حرف‌زدن، شکلی از رفتار… هر چیزی که در ذهن یک مرد تداعی‌گر مادرش باشد، ممکن است باعث جذب او به یک زن شود.

 

 

 

۵٫ مهربانی

جذاب بودن، تنها به دلیل داشتن یک ویژگی فیزیکی نیست. خلاق بودن ، مهربان و باهوش‌بودن از جمله ویژگی‌هایی است که باعث جذب افراد به هم می‌شود. دیوید باس، روان‌شناس آمریکایی ۱۰ سال پیش تحقیقی انجام داد و در آن از ۱۰ هزار زن و مرد با ۳۷ فرهنگ مختلف درخواست کرد معیارهای انتخاب همسر خود را بیان کنند.

 

تمامی این افراد درصدر فهرست خود مهربانی و بعد از آن ذکاوت را قرار داده بودند. به نظر می‌رسد برای بزرگ کردن فرزندان و زندگی کردن در این دنیای ستمکار، زیبایی روح مهم‌تر از زیبایی جسم است.

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 16:21 ] [ احسان اشرفی ]

عکسی فوق العاده زیبا و دیدنی ناسا از مرز بین روز و شب

zjukw69xlfz6i57p7gui عکسی فوق العاده زیبا و دیدنی ناسا از مرز بین روز و شب

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 15:12 ] [ احسان اشرفی ]

سهراب سپهری و معنی زندگی از زبان او

ziba سهراب سپهری و معنی زندگی از زبان او
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

.

.

شعر زیبایی خواند و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم :
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
هیچ !!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد،
قدر این خاطره را ، دریابیم

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 15:11 ] [ احسان اشرفی ]

مجموعه شعر های عاشقانه خاطره حیدری زاده

 

khatereh. مجموعه شعر های عاشقانه خاطره حیدری زاده

مثه خوابی…مثه رویا
مثه آرامش دریا
مثه آسمون آبی
آرومی وقتی که خوابی
مثه پروانه نجیبی
تو یه رویای عجیبی
مثه یاسای تو باغچه
مثه آینه روی طاقچه
مثه چشمه ی زلالی
انگاری خواب و خیالی.
.
.
.
بی تو من موندم و رویا
خسته از تموم دنیا
یه دل تنگ شکسته
دو تا چشم خیس خسته
روزا تب دار شبا بیدار
یه تن خسته بیمار
مثه یه مرده سر دار
از خودم از همه بیزار
له له لحظه دیدار
بینمون دیوارو دیوار

 

بقیه در ادامه مطلب

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من حسودی میکنم

به تموم چشمایی که یه روزی تو رو میببینن

از تو باغچه نگاهت گلای نرگس میچینن

به همون تکه زمینی که قدمهاتو میذاری

به تموم دستهایی که دستتو یه روز میگیرن

به گلای نرگسی که عطر و بوی تو رو دارن

به بال فرشته هایی که زیر پاهات میذارن

به همون لحظه نابی که بالاخره میآیی

نازنینم نازنینم تو کدوم جمعه میآیی

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

از همون لحظه اول که تو قلبم پا گذاشتی

قلبمو ازم گرفتی و یه جایی جا گذاشتی

منو کشتی ٬منوکشتی٬ منو قلبمو سوزوندی

رفتی و رو همه حرفات خیلی راحت پا گذاشتی

خودت اما خوب میدونی منو با راز نگاهت

توی این شهر غریب رفتی و تنها گذاشتی

رفتی و ازم گرفتی همه ی دارو ندارم

به جز اندوه و غم و غم دیگه چیزی جا نذاشتی

رفتی و حتی نگفتی یه کلام خدا نگهدار

حتی یه بوس کوچولو روی گونه هام نذاشتی

 

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یادته بهت می گفتم اگه تو بری می میرم

حالا تو رفتی و نیستی ٬ پس چرا من نمی میرم؟؟

چرا هستم؟ چرا موندم؟ چجوری طاقت می آرم؟

چجوری من دلم اومد رو مزارت گل بزارم؟؟

جای خالیت و چجوری میتونم بازم ببینم؟

دیگه چشمام و نمیخوام. نمیخوام دیگه ببینم!

وای چطوری دلم اومد جسم سردت و ببوسم؟

من که آتیش میگرفتم٬ چی باعث شد که نسوزم؟

ذره ذره٬قطره قطره٬ میسوزم اما میمونم

خودمم موندم چه جوری میتونم زنده بمونم

هنوزم باور ندارم که تو نیستی و من هستم

شایدم من مرده باشم٬ الکی میگن که هستم!

کاشکی وقتی که میرفتی دستتو گرفته بودم

کاشکی پر نمیکشیدی بالت و شکسته بودم

نازنین وقتی که بودی شبا هم تو رو میدیدم

دیگه از روزی که رفتی حتی خوابتم ندیدم

تو که بی وفا نبودی٬لااقل بیا تو خوابم

مگه تو خبر نداری شب و روز برات بیتابم؟

میدونم یه روز دوباره می تونم تو رو ببینم

تو پیش خدا دعا کن که منم زود تر بمیرم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگه آسمون زمین شه

اگه دریا یه کویر شه

اگه دنیا زیرو رو شه

اگه چشمات بی غرور شه

اگه خورشید بی غروب شه

بازم عاشقت میمونم

عشقو تو نگات میخونم

اگه کوه بیاد رو دوشم

اگه جام زهر بنوشم

اگه ماه دیگه نباشه

روزا آسمون سیاه شه

اگه جنگل بشه صحرا

اگه امروز نشه فردا

بازم عاشقت میمونم

عشقو تو نگات میخونم

اگه خوابتو نبینم

دیگه گل برات نچینم

اگه حتی یه جوونه

توی گلدونا نمونه

بازم عاشقت میمونم

عشقو تو نگات میخونم

اگه باز مثه همیشه

بگی( من با تو ؟؟!!! )نمیشه

بگی که منو نمیخوای

دیگه پیش من نمیای

بازم عاشقت میمونم

عشقو تو نگات میخونم

اگه باشم و نباشم

هر جای دنیا که باشم

حتی از چشمات جداشم

بازم عاشقت میمونم

عشقو تو نگات میخونم

اگه شعرامو نخونی

اگه باز پیشم نمونی

راز عشقم رو ندونی

بازم عاشقت میمونم

عشق و تو نگات میخونم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دلم که مهمون نمیخواست کی گفت که مهمونم بشی؟

کی گفت بیای تو قلبم و مهمون ن…ه بشی؟

کی گفت منو صدا کنی با اون چشات نگاه کنی

قلبم و از جا بکنی بعدش اونو رها کنی

کی گفت یواشکی بیای تو قلب من پا بذاری

کی گفت بری و تا ابد رد پاتو جابذاری

کی گفت منو شکار کنی شکارت و رها کنی

صیدت و تنها بذاری صید دیگه شکار کنی

کوه غرور بودم کی گفت بیای و مجنونم کنی

کی گفت که تو حصار غم اسیر و زندونم کنی

کی گفت که عاشقم کنی زار و پریشونم کنی

کی گفت که از عاشق شدن منو پشیمونم کنی

کی گفت که از چشای من خواب و بدزدی و بری؟

کی گفت پریشونم کنی٬ کی گفت بری؟کی گفت بری؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ببین خدایی با دلم چه کردی

این کارا رو با دل دیگه کردی؟

مثه دل من دلی رو سوزوندی؟

لباس غم به هیچ دلی پوشو ندی؟

هیچکی مثه من نازت و خریده؟

هیچکی با رویای تو پر کشیده؟

میشه بگی چند تا دل و شکستی؟

میشه بگی تو چند تا دل نشستی؟

دین و مرام و اعتقادت اینه؟

دوست دارم عاشقتم همینه؟

دروغ بود هر چی که به من میگفتی؟

همین بود اون وفایی که میگفتی؟

شاید خدا نکرده عاشق شدی؟

عاشق یک دلبر دیگه شدی؟

برو ولی اینو یادت بمونه

تو قول دای بیوفای دیوونه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم

ببخش منو که بچگی کردم و خواهانت شدم

ببخش که التماس من می لرزونه دل تو رو

ببخش که میخوام بدونم هر لحظه ای حال تو رو

تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم

وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم

عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم

ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم

ببخش که نیمه های شب فاصله رو داد میزنم

ببخش که توی خوابمم اسمت و فریاد میزنم

ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده

راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

کاشکی الان تو خواب بودم تو رویا

یعنی میشه بیدار بشم خدایا؟

بیدارشم و ببینم اینا خوابه

یا مثلا حباب روی آبه

اما نه این تقدیر شوم منه

مثل یه جغد شوم رو بوم منه

انگار باید بسوزم وبسازم ا

ی خدا جون مرامت و بنازم

نمیدونم تا کی ادامه داره

تا کی میخواد بلا واسم بباره

تا کی باید هی الکی بخندم

چشام و رو بدیها من ببندم

همه بگن چه دختر شادیه

خوش به حالش از زندگیش راضییه

کا شکی دلم غصه پنهون نداشت

جغد رو بوم خونمون جون نداشت

 

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاشکی میشد این دلمو از تو سینه در بیارم

پاره کنم دور بریزم یک دل بهتر بیارم

یه دل که توش غم نباشه

غصه و ماتم نباشه

یه دل که عین سنگ باشه

زشتی ها توش قشنگ باشه

دلی که توش راز نباشه

یه دلبر ناز نباشه

به غصه و غم هیچ دری

توی دلم باز نباشه

دلی که با نگاه اون پاره نشه

این همه نازک نباشه

یه دل که توش خون نباشه

غصه ی پنهون نباشه

دلی که مثل قصه ی

لیلی و مجنون نباشه

کاشکی میشد کاشکی میشد

اما میدونم نمیشه

همین دلم توی تنم

میمونه واسه همیشه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم

خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم

دیگه کسی نیست که بهش هر چی دلت میخواد بگی

هی التماست بکنه بگه نگو ، بازم بگی

چقد بهت گفتم نگو صبرم یه روز تموم میشه

حالا اومد اون روزی که می ترسیدم همون بشه

سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم

این جمله رو اینقد میگم تا که فرموشت کنم

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نازنین وقتی که نیستی میدونی چه حسی دارم

میدونی از غم دوریت چه حس غریبی دارم؟

مثه حس یه قناری که توی قفس می میره

مثه اون نهال کاجی که تو گلدون جون می گیره

مثه اون ماهی کوچولو که توی تنگش اسیره

مثه اون پرنده ای که زیر بارون پر میگیره

مثه حس بچه ای که مامانش جلوش می میره

باباشم زودی میره یه زن دیگه میگیره

مثه حس بابایی که پسرش دوچرخه میخواد

باباهه قول بده اما..نتونه واسش بگیره

مثه وقتی که بخوای داد بزنی اما نتونی

مثه حس غنچه ای که باغبون اونو می چینه

مثه وقتی که دلت واسه یکی خیلی می سوزه

بغض و گریه لباتو به هم می دوزه

مثه وقتی آسمون ابری باشه اما نباره

مثه وقتی بگی اما … بت بگن اما نداره

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو

کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو

درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم

از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم

من باشم و داداشی و فرشته های آسمون

چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون

ماه و دعوت نمیکنم آخه خودت ماه منی

بذار خیال کنم یه شب تا خود صبح مال منی

به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم

هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم

تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم

کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش

بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش

با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک

با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک

خاطره و یه قلب بی قرار و کوچک

فقط می خوان بهت بگن تولدت مبارک

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 15:9 ] [ احسان اشرفی ]

شعری زیبا از زنده یاد فروغ فرخ زاد

473c6078c2ca053281e67bd78737b0d7 شعری زیبا از زنده یاد فروغ فرخ زاد

شعری زیبا از زنده یاد فروغ فرخ زاد

ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تو ام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادی‌ام بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی‌ها کرده پاک

ای تپش‌های تن سوزان من
آتشی در سایۀ مژگان من
ای ز گندم‌زارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پُر بارتر
ای در بگشوده بر خورشیدها
در هجوم ظلمت تردیدها
با تو ام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست

این دلِ تنگِ من و این بار نور؟
هایهوی زندگی در قعر گور؟

ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی‌انگاشتم

درد تاریکی‌ست دردِ خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه‌دل سینه‌ها
سینه آلودن به چرکِ کینه‌ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کفِ طرارها
گم‌شدن در پهنۀ بازارها

آه ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره، با دو بال زرنشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
پیکرم بوی همآغوشی گرفت
جوی خشک سینه‌ام را آب، تو
بستر رگ‌هام را سیلاب، تو
در جهانی اینچنین سرد و سیاه
با قدم‌هایت قدم‌هایم به‌راه

ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته
گونه‌هام از هُرم خواهش سوخته
آه، ای بیگانه با پیراهنم
آشنای سبزه‌زارانِ تنم

آه، ای روشن طلوع بی‌غروب
آفتاب سرزمین‌های جنوب
آه، آه ای از سحر شاداب‌تر
از بهاران تازه تر، سیراب تر
عشق دیگر نیست این، این خیرگی‌ست
چلچراغی در سکوت و تیرگی‌ست
عشق چون در سینه‌ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
این دگر من نیستم، من نیستم
حیف از آن عمری که با “من” زیستم

ای لبانم بوسه گاه بوسه‌ات
خیره چشمانم به راه بوسه‌ات
ای تشنج‌های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه می‌خواهم که بشکافم ز هم
شادی‌ام یک‌دم بیالاید به غم
آه می‌خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک ریزم هایهای

این دلِ تنگِ من و این دود عود؟
در شبستان، زخمه‌های چنگ و رود؟
این فضای خالی و پروازها؟
این شب خاموش و این آوازها؟

ای نگاهت لای‌لای سِحر بار
گاهوار کودکان بی‌قرار
ای نفس‌هایت نسیم نیم‌خواب
شُسته از من لرزه‌های اضطراب
خُفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیاهای من

ای مرا با شعور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی

از سروده های زنده یاد “فــروغ فــرخزاد”

8eb8cd755def0905eff9024024eb5d0d شعری زیبا از زنده یاد فروغ فرخ زاد

[ چهار شنبه 26 بهمن 1390 ] [ 15:8 ] [ احسان اشرفی ]
صفحه قبل 1 ... 78 79 80 81 82 ... 123 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ فان پاتوق خوش آمدید . برای استفاده بهتر از وبلاگ از مرورگر فایرفاکس استفاده نمایید.
آرشيو مطالب
تبلیغات
این سایت را حمایت می کنم
جست و جو



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
عضویت

تبلیغات

خبرنامه

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ی وبلاگ ایمیل خود را وارد نمایید



معرفی به دوستان
نام شما :
ايميل شما :
نام دوست شما:
ايميل دوست شما:

آمار وبلاگ

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 1143
بازدید ماه : 4244
بازدید کل : 115691
تعداد مطالب : 859
تعداد نظرات : 99
تعداد آنلاین : 1

نظرسنجی

چه مطالبی را افزایش دهیم ؟

لطفا کلیک نکنید !
اهنگ وبلاگ